حنانه حنانه ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

حنانه عسل مامان و بابا

تولد دوسالگی حنانه

سه شنبه شب تولد حنانه جون بود ...     ... و ماهم مثل همیشه دیر اومدیم برای نوشتن ! ، آخه فردای اون روز هم از همدان برامون مهمون اومد حنانه خانم هم تو اون شلوغی ها کلی بازی و شیطنت کرد و حسابی خوش گذروند. دست همه درد نکنه کلی براش کادو آوردن و خلاصه کلی خوش گذشت حنانه هم که حاضر نبود بیاد عکس بگیره چون بازی رو به همه چیز ترجیح میداد. چند روزی هم که مهمون داشتیم خیلی خوش گذشت و یه خاطره به یاد موندنی شد تو ذهن همه...   ...
18 دی 1391

حنانه و شب یلدا...

امسال دومین سالی بود که حنانه شب یلدا در کنار ما بود. خانواده کوچک و خوشبخت ما که حالا دیگه با شیرین زبونیها و شیرین کاریهای حنانه گرم گرم شده. امسال شب یلدا عزیز (بابایی) همدان بود. آقاجون هم تازه از سرکار اومده بود.ما هم که شام مهمون بابایی بودیم همراه آقاجون شام خوردیم و رفتیم خونه عزیز(مامانی). اونجا هم مراسم شب یلدا رو برگزار کردیم و حنانه خانم هم تا تونست هندوانه و شادونه خورد. از اونجایی که بابایی ادیب هستن برامون یه فال حافظ هم گرفتن که خیلی خوب بود " شب وصل است و طی شد نامه هجر           سلام  فیه  حتی  مطلع الفجر " آخر شب هم موقع اومدن خبر دادن که نی نی دایی به دنیا اومده و همه خوشحال شدی...
2 دی 1391
1